اما آدم به یک سنی که می رسد از شر و شور می افتد ...
بیشتر محتاط می شود ...
آرام آرام قدم برمی دارد ...
آهسته ...
من حالا آنجا هستم!!
اما او را دوست دارم ...
حیف است که از او نگویم ...
نظرات شما عزیزان:
دو شنبه 21 آذر 1390برچسب:,
توسط مهربان |
دوستان خوبم به وبلاگ من خوش اومدین
خوشحال میشم نظر بدین
×××---×××---×××---×××
دوست داشتن گاهی سخت می شود!
دوستش داری و نمی داند...
دوستش داری و نمی خواهد...
دوستش داری و نمی آید...
دوستش داری و سهم تو از بودنش، تصویری است فقط...
رویایی است در سرزمین خیالت!
دوستش داری و سهم تو از این همه، تنهایی است!!
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
خستگی را تو به
خاطر مسپار . . .
و آدرس
mehrabann27.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.